ترجمه مقاله

هیماء

لغت‌نامه دهخدا

هیماء. [ هََ ] (ع ص ) مؤنث هَیْمان . (منتهی الارب ). رجوع به هَیْمان شود. || دشت بی آب و بی نشان و بی راه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیابان که در آن آب نبود. (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). || بیماریی است شتر را که به آشامیدن آب باران فراهم به بیابان حادث گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج العروس ): ناقة هیماء؛ شتری که به مرض هیام مبتلی باشد. (از اقرب الموارد). ج ، هیام . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و هَیمی ̍. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله