ترجمه مقاله

هیم

لغت‌نامه دهخدا

هیم . [ هََ ] (ع مص ) شیفته گشتن به عشق . (دهار). دوست داشتن زن را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || عاشق گردیدن و سرگشته و شیفته شدن از عشق و رفتن بغیر اراده و مراد. (آنندراج ) (اقرب الموارد). شیفته شدن به عشق و روی بنهادن به جایی . (المصادر زوزنی ). روی به جایی نهادن از عشق و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِمص ) سرگشتگی . (غیاث اللغات ). رجوع به هیوم و هیام و هیمان شود. || (اِ) هیم اﷲ؛ ایم اﷲ، به ابدال همزه به هاء. (از اقرب الموارد)؛ یعنی سوگند خدای را. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله