ترجمه مقاله

هیچ چیز

لغت‌نامه دهخدا

هیچ چیز. (ق مرکب ) چیزی . به چیزی . || (ص مرکب ) بی اعتبار. بی ارزش . (فرهنگ فارسی معین ).
- به همه هیچ چیز خریدن ؛ بضاعت فراوان در مقابل متاع بی ارزشی دادن . (فرهنگ فارسی معین ).
- به هیچ چیز برنگرفتن ؛ ارزش ننهادن . به چیزی نشمردن . (فرهنگ فارسی معین ).
- هیچ چیز نشمردن ؛ وقع ننهادن . اهمیت ندادن .(فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله