ترجمه مقاله

وادی السباع

لغت‌نامه دهخدا

وادی السباع . [ دِس ْ س ِ ] (اِخ ) موضعی است بین بصره و مکه . زبیدبن العوام در آنجا کشته شده است . فاصله آن تا بصره پنج میل است . ابوعبیده درباره ٔ آن چنین آورده است . ناحیه ای است از نواحی کوفه و وجه تسمیه ٔ آن این است که اسماء دختر دریم بن القین بن اهودبن بهراء مکنی به ام السباع در آنجا میزیسته و فرزندان وی را سباع یعنی درندگان میگفته اند زیرا نام آنها: سگ ، شیر، گرگ ، یوز، روباه ، سرحان (گرگ ) بوده است . وابل بن قاسطبن هنب بن اقصی بن دُعمی بن جدیلة در این وادی بر اسماء بنت دُریم گذر کرد چون او را تنها در چادر دید اراده ٔ وی کرد. اسماء گفت اگر قصد من کنی درندگان (اسبع) خویش را بخوانم وابل گفت من در این وادی جز تو نبینم پس اسماء بانگ برآورد ای کلب (سگ ) ای ذئب (گرگ )، ای دب (خرس ) ای سرحان (گرگ )،ای سید (گرگ )، ای نمر (پلنگ ) آنگاه همگی با شمشیر کشیده درآمدند وابل گفت ! اینجا را جز وادی سباع نمی بینم . و سفاح بن بکیر درباره ٔ آن گفته است :
مررت علی وادی السباع ولااری
کوادی السباع حین یظلم وادیا
اقل به رکباً اتوه وبیئة
واخوف الا ما و فی اﷲ ساریا.

(از معجم البلدان ).


ترجمه مقاله