ترجمه مقاله

واذارنگ

لغت‌نامه دهخدا

واذارنگ . [ رَ ] (اِ) بادارنگ . بادرنگ . (ناظم الاطباء). نوعی ترنج باشد. (یادداشت مؤلف ). وادارنگ . رجوع به بادرنگ و وادرنگ شود.
ترجمه مقاله