ترجمه مقاله

وارستادن

لغت‌نامه دهخدا

وارستادن . [ رِ دَ ] (مص مرکب ) بلند شدن و برخاستن . (ناظم الاطباء) (اشتنگاس ). ایستادن . (اشتنگاس ). اما چنین می نماید که مصحف واستادن باشد. رجوع به واستادن شود.
ترجمه مقاله