ترجمه مقاله

وارسیدن

لغت‌نامه دهخدا

وارسیدن . [ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) تحقیق . تفتیش . وارسی کردن . رسیدگی کردن . با دقت آگاهی حاصل کردن . (ناظم الاطباء):مثل حارس میزنی وارس . (از یادداشتهای مؤلف ) || دریافتن . (ناظم الاطباء). || بازرسیدن . (ناظم الاطباء). || رسیدن :
آه اگر دست دل من به تمنا نرسد
یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد.

سعدی .


ترجمه مقاله