ترجمه مقاله

وارن

لغت‌نامه دهخدا

وارن . [ رَ / رِ ] (اِ) آرنج را گویند که بندگاه ساعد و بازوست و به عربی مرفق خوانند. (برهان ). آرنج باشد. (جهانگیری ). وارنج . (ناظم الاطباء). بند میان پیش دست و بازو. (صحاح الفرس ) :
زمانی دست کرده جفت رخسار
زمانی جفت زانو کرده وارن .

آغاجی (از صحاح الفرس ).


الارتفاق ؛ بر وارن تکیه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ).
ترجمه مقاله