ترجمه مقاله

واسط

لغت‌نامه دهخدا

واسط. [ س ِ ] (اِخ ) کوهی است بر سر راه منی که گدایان در آنجا می نشینند. (از معجم البلدان ). در اسفل حمیره العقیه میان مأزمین که مساکین قصد آنجا می کنند. (منتهی الارب ). یا واسط نام دو کوه است که نزدیک عقبه واقع است . (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله