واشورانیدنلغتنامه دهخداواشورانیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) دوباره برانگیختن . از نو بجنبش و حرکت درآوردن . بشورانیدن : حضو؛ واشورانیدن آتش و حرکت دادن اخگرهای آتش فرومرده . (از منتهی الارب ). رجوع به شورانیدن و بازشورانیدن شود.