واصل کردنلغتنامه دهخداواصل کردن . [ ص ِک َ دَ ] (مص مرکب ) رسانیدن . سبب رسیده شدن گشتن . رسیدن کنانیدن . (ناظم الاطباء). واصل گردانیدن . بردن .