ترجمه مقاله

واضع

لغت‌نامه دهخدا

واضع. [ ض ِ ] (ع ص ) نهنده ٔ چیزی در جائی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سازنده . (ناظم الاطباء). بناکننده . || آفریننده . پیداکننده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
اختر سعدی و عالم ز فروغ تو منیر
واضع عقلی و گیتی ز نظیر تو عقیم .

سعدی (مجالس ).


|| شارع و آنکه در میان مردمان وضع قانون می نهد. (ناظم الاطباء). || شتر گیاه ترش چرنده . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). || زن بی خِمار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زن آبستن شونده در آخر طُهر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زن زاینده . || حدیث دروغ سازنده . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله