ترجمه مقاله

وافد

لغت‌نامه دهخدا

وافد. [ ف ِ ] (ع ص ) بر سویی آینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بر سویی پیش کسی رونده . (غیاث اللغات ). ج ، وفود. اوفاد. وفد. || آینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آن که مرکب نجیب سوار شود. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || سنگخوار و شتر پیشی گیرنده . (از اقرب الموارد). شتر پیشرو و سنگخوار پیشی گیرنده در سیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بر زمین زننده و افکننده . (آنندراج ). || (اِ) تندی دو رخسار که وقت خائیدن بلند شود. و آن در پیری زائل شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برآمدگی گونه هنگام جویدن که در روزگار پیری از میان میرود. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله