واقعی
لغتنامه دهخدا
واقعی . [ ق ِ ] (اِخ ) ابن علی طوسی شاعری بوده است در دربار اکبرشاه و این اشعار ازوست :
نه بر جبین تو از روی ناز چین پیداست
که بحر حسن تو زد موج اینچنین پیداست
هنوز از می نازست نشأه ای در سر
ز سر گرانیت ای ترک نازنین پیداست
چه احتیاج به ماه نواست در شب عید
ترا که ماه نو از چاک آستین پیداست .
رجوع به فرهنگ سخنوران ذیل واقعی هروی شود.
نه بر جبین تو از روی ناز چین پیداست
که بحر حسن تو زد موج اینچنین پیداست
هنوز از می نازست نشأه ای در سر
ز سر گرانیت ای ترک نازنین پیداست
چه احتیاج به ماه نواست در شب عید
ترا که ماه نو از چاک آستین پیداست .
(از تذکره ٔ صبح گلشن ).
رجوع به فرهنگ سخنوران ذیل واقعی هروی شود.