ترجمه مقاله

واق واق

لغت‌نامه دهخدا

واق واق . (اِ) واقواق . درختی است . (آنندراج ). واقواق نام درختی است که در هندوستان می باشد بس عجائب ، بامداد بهارش می باشد و شبانگاه خزان می کند برگهاش بر صورت مردم باشد چون روز پیش آید برگهاش در آشوب افتد، چون شب آید فروریزد. نام درختی است چینی که بر جوزبن و خیار سبز ماننده است و میوه ای دارد چون روی مردم و چون این بار برسد یعنی پخته گردد چند بار آوازی دهد چون واق واق و سپس از درخت باز شود و مردم جزایر چین بدین آواز فال زنند. (از نخبة الدهر فی عجایب البر و البحر) :
نه واق واق نه عنقای مغربیم به کبر
نه هم بنوع زرافه نه گرگ ددواریم .

بومنصور (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).


و نیز رجوع به واق و واک شود.
ترجمه مقاله