واپس سپردن
لغتنامه دهخدا
واپس سپردن . [ پ َ س ِ پ ُ دَ ] (مص مرکب ) رد کردن . بازدادن :
گفت پیغمبر که دستت هرچه برد
بایدش در عاقبت واپس سپرد.
و رجوع به واپس دادن شود.
گفت پیغمبر که دستت هرچه برد
بایدش در عاقبت واپس سپرد.
مولوی .
و رجوع به واپس دادن شود.