ترجمه مقاله

واچه

لغت‌نامه دهخدا

واچه . [ چ ِ ] (اِخ ) پسر ارتاوازد سردار ارمنی در عهد خسرو دوم پادشاه ارمنستان بود. وی از نژاد مامی گونیان بود. پس از مدتی غیبت و مسافرت به یونان هنگامی که ارمنستان دستخوش حمله ٔ سان سان پادشاه ماساژت ها که از اشکانیان ماوراء قفقاز است گردیده بود کشور را نجات داد. شرح واقعه از این قرار است : فوستوس بیزانسی مورخ ارمنستان راجع به سان سان پادشاه اشکانی صفحات آن طرف قفقاز مینویسد که وی در قرن پنجم میلادی به خسرو دوم پادشاه ارمنستان پسر تیرداد که مذهب عیسوی را پذیرفته بود حمله کرد. پس از اینکه خسرو تمام کلیساهای مملکت را برقرار و تعمیر کرد. سان سان تمامی قشون هون را با عده ای از مردمان دیگر جمع کرد سپاهی بزرگ تشکیل داد و به طرف رود بزرگ کور حرکت کرد و در صفحات ارمنستان بپراکند، هیچگاه چنین قشون عظیمی را از پیاده و سوار کسی ندیده بود از زیادی سربازان شمردن آنها هم محال بود اینان به قتل و غارت پرداخته و تا شهر کوچک ساداقا پیش رفته به گندسک (باید گنزک باشد)حد آذرباداکاد (باید مقصودش آذربایجان باشد) رسیدند. بعد در جائی جمع شدند زیرا اردوی بزرگی در دشت آرارات زدند، خسرو همینکه از نزدیک شدن سان سان پادشاه ماساژت ها آگاه شد فرار کرد و به جنگل تارِوْنت پرت که در صفحه ٔ کتا است رفت . ورتانس عالیمقام کشیش بزرگ ارمنستان همراه او بودخسرو و او روزه میداشتند و از خداوند استغاثه میکردند که آنها را از سان سان نجات دهد... در این حال واچه پسر آرتاوازد که از نژاد مامی گونیان بود دررسید از چندی قبل او غائب بود زیرا در یونان مسافرت میکرد.او تمامی ناخارار (بزرگان و اعاظم ) ارمنستان را جمعکرد و قشونی بزرگ ترتیب داد. بعد حرکت کرد و در طلیعه ٔ صبح هنگامی که دشمن مشغول آشامیدن بود حمله برد.دشمنان بالای کوهی موسوم به چلوگ لوث بودند و تمامی آنها را از دم شمشیر گذراندند ارامنه اسرای زیادی گرفتند و غنائم بسیار بردند. بعد حرکت کرده به جلگه ٔ آرارات درآمدند زیرا میدانستند که سان سان با قشونی زیاد و در شهر واگارشاباد است . واچه ناگهان به شهر حمله کرد و خداوند دشمنان او را به اختیارش گذارد آنهااز حمله ٔ ناگهانی پراکنده شده به کوهی در همسایگی قلعه اوشاگان پناهنده گردیدند با وجود این جنگی بزرگ واقع شد. پاگراد پاگارتید و چندتن دیگر با نیزه در میان آلانها و ماساژت ها و هونها کشتاری زیاد کردند. جلگه که دارای تپه های زیاد بود پر از نعش کشتگان گردیدو خون مانند رود جاری شد. عده ٔ کمی از دشمنان نجات یافته به مملکت پاگاس جیک فرار کردند سر سان سان را نزد پادشاه ارمنستان آوردند و چون او این سر را دید گریسته گفت : «ای برادر تو از دودمان اشکانیان بودی » این انتقام به قدری کامل بود که یک نفر دشمن هم باقی نماند. (ایران باستان ص 2615و 2616 و 2617). و کریستنسن آرد: یکی از دو سردار طرف اعتماد خسرو دوم پادشاه ارمنستان (که در اواسط قرن چهارم میلادی میزیسته ) که همه حکام و افواج محلی آنها را گرد آورده به جنگ ایرانیان برد: خسرو دوم پادشاه ارمنستان که در کشور خویش دچار گزند ملوک الطوایف و حکام محلی بود و در اواسط قرن چهارم میلادی 8 بار با ایرانیان پنجه درافکند و چون میترسید که در اثناء جنگ مثل زمان سابق خیانتی صورت بگیرد چنین فرمان داد: «بعد از این همه اعیان و حکام و صاحبان ولایات که از هزار تا ده هزار تن سپاهی دارند باید شخصاً در موکب پادشاه حاضر باشند و هیچیک از آنان حق ندارند در میان لشکر شاهی اقامت گزینند. به این ترتیب خسرو تمام رؤسای دودمانهای باستانی را مجبور نمود که لشکریان خود را وارد سپاه سلطنتی کنند. خسرو ریاست کل این سپاه را به دو تن از سرداران که محل اعتماد بودند سپرد ولی یکی از آنها که واچه نام داشت همه ٔ حکام و گروههای محلی را از خسرو جدا کرد و به جنگ ایرانیان برد. (ایران در زمان ساسانیان ص 38 و 39). به طوری که می بینیم در روایت دو کتاب ایران در زمان ساسانیان و ایران باستان این اختلافات دیده میشود: کتاب ایران در زمان ساسانیان دوران زندگی خسرو دوم و واچه را در قرن چهارم ، کتاب ایران باستان در قرن پنجم میلادی دانسته در حالی که همان قرن چهارم صحیح است . زیرا در صفحه ٔ 2621 کتاب اخیر سلطنت خسرو دوم سالهای 316 و 325 نوشته شده است . اختلاف دیگر اینکه در کتاب ایران در زمان ساسانیان واچه بعنوان متمرد و در کتاب ایران باستان بعنوان نجات دهنده ٔ کشور یاد شده است . اختلاف سوم آنکه بر طبق نوشته ٔ کتاب ایران در زمان ساسانیان ، دشمنان واچه ایرانیان بوده اند. در حالی که در کتاب ایران باستان مخاصمان واچه اشکانیان ماوراء قفقاز و هونها قلمداد گردیده اند.
ترجمه مقاله