ترجمه مقاله

واژگون کردن

لغت‌نامه دهخدا

واژگون کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برگرداندن . قلب کردن . وارونه کردن . سرنگون کردن . واژگونه کردن . باشگونه کردن .
ترجمه مقاله