ترجمه مقاله

واگیردار

لغت‌نامه دهخدا

واگیردار. (نف مرکب ) مسری . ساری . مرضی که از بیمار به اطرافیان سرایت کند. مرضی بودار. رجوع به واگیر داشتن شود.
ترجمه مقاله