ترجمه مقاله

وثی

لغت‌نامه دهخدا

وثی . [ وَ ثا ] (ع مص ) معیوب شدن دست بی آنکه استخوان بشکند. (ناظم الاطباء). معیوب کردن دست را بی آنکه استخوان شکند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رگ به رگ شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). از جا دررفتن استخوان : و ضماده [ الذبل ] یردالوثی و بروز المقعده . (داود ضریر انطاکی ).
ترجمه مقاله