ترجمه مقاله

وجدی خراسانی

لغت‌نامه دهخدا

وجدی خراسانی . [ وَ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) از شاعران است . مجمعالفصحاءدرباره ٔ او آرد: نام شریف آنجناب مولانا محمد اسماعیل و اصل مولدش قریه ٔ ازغد بر وزن سرمد از قرای شاهاندز مشهور به شاندز از مضافات مشهد مقدس رضوی بوده . وی از جوانی طالب علوم صوری و معنوی شده به جناب سرعالم شاه هندی و جناب سیدقطب الدین نیریزی فارسی و آقا محمدهاشم شیرازی خلیفه ٔ وی و آقا محمد کازرونی رسیده و سالها به عبادت و طاعت و ریاضت گذرانیده تا به درجات بلند ارتقاء و اعتلا یافت مرجع سالکین و عارفین شده گاهی مثنوی و رباعی منظوم میفرموده است . ازوست :
ای آنکه به دلبری توئی بالادست
عمری است که گشته ام به دامت پابست
پایی به سرم نه که فتادم از پای
دستی به دلم رسان که رفتم از دست .
تا بتوانی بجان بکش بار دلی
میکوش که تا دلت شود یار دلی
آزار دلی مکن که ناگاه کنی
کار دو جهان در سر آزار دلی .
وی به سال 1232 هَ . ق . درگذشت . (مجمعالفصحاء ج 2، ص 559).
ترجمه مقاله