ترجمه مقاله

وجیهة

لغت‌نامه دهخدا

وجیهة. [ وَ هََ ] (ع ص ) مؤنث وجیه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). زن روشناس . || خداوند جاه . || زن زیبا. || زن صاحب قدر و منزلت . || وجیه و خوشگل . (ناظم الاطباء). || کساء و پوشش دارای دورو. (اقرب الموارد). || (اِ) مهره ای است قرمزرنگ یا عسلی که دارای دورو بوده باشد و صورت در آن چون آینه نمودار گردد و صورت را با آن مسح کنند هنگامی که بخواهند بر شاه درآیند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). مهره ٔ دوروی . (ناظم الاطباء). رجوع به وجیه شود.
ترجمه مقاله