ترجمه مقاله

وراک

لغت‌نامه دهخدا

وراک . [ وِ ] (ع اِ) جایی که پای راکب باشد از پالان و جامه که بدان مورک پالان را بیارایند. (از آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آن جای پالان که سوار پای خود را بر آن قرارمیدهد و آن جای از پالان که چون سوار از سواری مانده گردد پای خود را دولا در آن جای می نهد و جامه ای که بدان مورک را می آرایند. (ناظم الاطباء). || چادری که بر مَورِک اندازند و در آن ذوایه ٔ پشم رنگین باشد یا خرقه ٔ آراسته که بدان مورک را پوشند. ج ، وُرُک . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). سرین پوش . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بالشچه ٔ پیش پالان . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله