ورنامه
لغتنامه دهخدا
ورنامه . [ وَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) برنامه . سرنامه . عنوان . (برهان ). آنچه بر سر کتابتها نویسند که به شرف مطالعه ٔ فلان برسد. (برهان ) :
چو زآن نامه ورنامه برخواندند
سخنهای نغزش برافشاندند.
چو زآن نامه ورنامه برخواندند
سخنهای نغزش برافشاندند.
فردوسی .