ترجمه مقاله

ورنگریستن

لغت‌نامه دهخدا

ورنگریستن . [ وَ ن ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) نگریستن . دقت کردن . توجه کردن . (فرهنگ فارسی معین ) : هرکس از شما می بازرگانی کند، یکی ورنگرید تا خود به چه بازرگانی می کنید. (فرهنگ فارسی معین از کشف الاسرار ج 1 ص 83).
ترجمه مقاله