ترجمه مقاله

ورورپف

لغت‌نامه دهخدا

ورورپف . [ وِرْ وِ پ ُ ] (اِ صوت ) آهسته آهسته دم کردن فسونگران چنانکه دأب آنهاست و زیرلب خواندن افسونگران فسون و عزیمت را و بر مسحور دم کردن اگر لفظ پف کردن را نیز در آن دخل دهند والا همان زیرلب خواندن افسون را و به هر تقدیر مخصوص است با لفظ سحر وجادو و یا هر چه به همین معنی آمده باشد و به تشدیدراء اول نیز آمده . (آنندراج ). زمزمه ای که افسونگر در وقت افسون دادن میکند. (ناظم الاطباء) :
چه جادو گر پی تدبیر مردم
به ورورپف کند تسخیر مردم .

سعیداشرف (از آنندراج ).


دلارامی که میگویند تنباکوست پنداری
صدای نیچه اش ورورپف جادوست پنداری .

؟


رجوع به ورور شود.
ترجمه مقاله