ترجمه مقاله

ورپریده

لغت‌نامه دهخدا

ورپریده . [ وَ پ َ دَ / دِ ](ن مف مرکب ) کسی که به مرگ ذریع در جوانی و بدون مرض و علتی بمیرد. (یادداشت مؤلف ). دچار مرگ ناگهانی شده . (فرهنگ فارسی معین ). مرده در حالت جوانی و کودکی . (یادداشت مؤلف ). || نفرینی است . نوعی دشنام و نفرین است که بیشتر زنان و مادران به کودکان خود دهند و آرزوی مرگ ناگهان ایشان را کنند، البته به زبان . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ورپریدن شود.
ترجمه مقاله