ترجمه مقاله

وزوز

لغت‌نامه دهخدا

وزوز. [ وِزْ وِ ] (اِ صوت ) بانگ مگس . طنین مگس . حکایت بانگ زنبور و امثال آن . (یادداشت مؤلف ). آواز زنبور،مگس و غیره . (فرهنگ فارسی معین ) : در حیاطاز زور گرما جز ناله ٔ زنجره ها و وزوز زنبورهای درشت و ترس آور که عصبانی شده بودند نه صدائی بود و نه آمدورفتی . (فرهنگ فارسی معین از شوهر آهوخانم ص 372).
ترجمه مقاله