ترجمه مقاله

وسواس

لغت‌نامه دهخدا

وسواس . [ وِس ْ ] (ع مص ) بد اندیشیدن . (منتهی الارب ). بد اندیشیدن و اغوا کردن شیطان . (از ناظم الاطباء). در دل افکندن شیطان و نفس چیزی بی نفع و بی خیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).وسوسه . (منتهی الارب ). قوله تعالی : فوسوس لهما الشیطان . (قرآن 20/7) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سخن گفتن به کلامی آهسته و تکرار کردن آن . (اقرب الموارد). || جنون پیدا کردن و بی رویه و نظام سخن گفتن . (اقرب الموارد). || آواز دادن پیرایه و نی . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله