وشتن
لغتنامه دهخدا
وشتن . [ وَ ت َ ] (مص ) جستن . (آنندراج ). رقص کردن . (آنندراج ) (انجمن آرا). رقاصی کردن . (برهان ). رقصیدن . (برهان ). جست وخیز کردن . (ناظم الاطباء). و مخصوصاً آن قسم رقصی که مخصوص دراویش است . (ناظم الاطباء) :
یارم ز در درآمد وشتن کنید وشتن
این خانه را ز وشتن گلشن کنید گلشن .
رجوع به وشت شود.
یارم ز در درآمد وشتن کنید وشتن
این خانه را ز وشتن گلشن کنید گلشن .
قاسم انوار.
رجوع به وشت شود.