ترجمه مقاله

وصیف

لغت‌نامه دهخدا

وصیف . [ وَ ] (ع ص ، اِ) کودک غیرمراهق . (اقرب الموارد). || خدمتگار، غلام باشد یا کنیزک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خدمتگار، خواه پسر باشد یا دختر، غلام باشد یا کنیز. (ناظم الاطباء). ج ، وصفاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : سلیمان پادشاهی بزرگ بود و کس پیش وی سخن نیارستی گفتن ، نه از زنان و نه از مردان و نه از وصیفان و کنیزکان . (ترجمه ٔ تاریخ طبری بلعمی ).
ترجمه مقاله