ترجمه مقاله

وعده دادن

لغت‌نامه دهخدا

وعده دادن . [ وَ دَ / دِ دَ ] (مص مرکب ) قول دادن به کسی برای اجرای عملی . قول دادن . (ناظم الاطباء) :
همی وعده دهی امروز و فردا
همین امروز و فردایت مراکشت .

باباطاهر.


نفسی را به طعام وعده دادن آسان تر است که قصابی را به درم . (گلستان سعدی ).
وعده ای داده ای ای خسرو آفاق مرا
وقت آن است که آن وعده وفا فرمایی .

سلمان (از آنندراج ).


به حشرم وعده ٔ دیدار اگر دادی نمی رنجم
وصال چون توئی را صبر این مقدار می باید.

شفایی (از آنندراج ).


|| تعیین مدت کردن برای ادای وام . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله