ترجمه مقاله

وعق

لغت‌نامه دهخدا

وعق . [ وَ ] (ع ص ) (رجل ...) مرد بدخوی زشت سیرت تنگدل و بی آرام . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (مص ) آواز شنیده شدن از شکم اسب هنگام رفتن . (از اقرب الموارد): وعق الفرس وعقاً؛ سمع من بطنه صوت اذا مشی . (اقرب الموارد). || شتابی کردن . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله