ترجمه مقاله

وقاحة

لغت‌نامه دهخدا

وقاحة. [ وَ ح َ ] (ع مص )وقوحة. قحة. وقح [ وُ / وُ ق ُ ] . شوخ گرفتن و سخت شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). سخت شدن سم . (المصادر) (تاج المصادر بیهقی ). || وقحة. وقوحة. بی شرم شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شوخ روی شدن . (المصادر زوزنی ). جری شدن بر ارتکاب زشتی ها. (اقرب الموارد). رجوع به وقاحت شود.
ترجمه مقاله