ترجمه مقاله

ولوع

لغت‌نامه دهخدا

ولوع . [ وَ ] (ع مص ) آزمند شدن .حریص و آزمند گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِمص ) آزمندی . میل شدید :
همیشه عادت او را به نیکویی است ولوع
چنانکه همت او را به برتری آهنگ .

فرخی .


|| (ص ) آزمند. (منتهی الارب ). شدیدالتعلق . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله