وگر
لغتنامه دهخدا
وگر. [ وَ گ َ ] (حرف ربط مرکب ) (از: و + گر) مخفف و اگر :
وگر بر سر آید ده وپنج روز
تو گردی شهنشاه گیتی فروز.
منکران را هم از این می دو سه ساغر بچشان
وگر ایشان نستانند روانی به من آر.
وگر بر سر آید ده وپنج روز
تو گردی شهنشاه گیتی فروز.
فردوسی .
منکران را هم از این می دو سه ساغر بچشان
وگر ایشان نستانند روانی به من آر.
حافظ (دیوان چ قزوینی ص 168).