ویم
لغتنامه دهخدا
ویم . (اِ) سیم گِل را گویند، و آن گِلابه ای است که بر دیوار مالند و در بالای آن کاهگل کنند. (برهان ) :
سرای خود را کرده ستانه ٔ زرین
به سقف خانه پدر برندیده کهگل و ویم .
سرای خود را کرده ستانه ٔ زرین
به سقف خانه پدر برندیده کهگل و ویم .
سوزنی سمرقندی (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).