ترجمه مقاله

پادشاه نشان

لغت‌نامه دهخدا

پادشاه نشان . [ دْ / دِ ن ِ ] (نف مرکب ) پادشاه نشاننده . پادشانشان . پادشه نشان . || نایب السلطنه که در صغرپادشاه بجای او حکم راند : اما اتابک ایلدگز در ایام دولت سلطان مسعودبن محمدبن ملکشاه کافی ومدبر مملکت آل سلجوق بوده و بعد از وفات سلطان مسعود پادشاه نشان شد و والده ٔ الب ارسلان بن طغرل را به نکاح خود درآورد. (دولتشاه سمرقندی ، در ترجمه ٔ حال مجیر بیلقانی ). و رجوع به پادشانشان و پادشه نشان شود.
ترجمه مقاله