ترجمه مقاله

پارنج

لغت‌نامه دهخدا

پارنج . [ رَ ] (اِ مرکب ) زری باشد که به شاعران و مطربان و امثال ایشان دهند تا در جشن و میزبانی حاضر شوند و زری را نیز گویند که به اجرت قاصدان دهند. (برهان ). پایمزد. حق القدم :
مغنّی را که پارنجی بدادی
بهر دستان کم از گنجی ندادی .

نظامی .


ترجمه مقاله