ترجمه مقاله

پار

لغت‌نامه دهخدا

پار. (اِ) چرم دباغت کرده . (برهان ). چرم پیراسته . (جهانگیری ). چرم :
گوید خر امیره با سهل دیلمم
او کرده پارِ پاردُم من فراخ و تنگ .

سوزنی .


|| لباس کهنه : السفسیر، آنکه پار مردمان فروشد. (السامی فی الاسامی ). || گز و اَرَشی بود که بدان چیزها و جامه ها پیمایند. (اوبهی ).
ترجمه مقاله