ترجمه مقاله

پاسخ سرای

لغت‌نامه دهخدا

پاسخ سرای . [ س ُ س َ ] (نف مرکب ) جواب دهنده . پاسخ ده . پاسخ گوی . پاسخ گذار. جواب آورنده :
نهاده بدو گوش پاسخ سرای
پر اندیشه شد ز آن سخن رهنمای .

فردوسی .


فرستاده آمد همان رهنمای
دل و گوش بیژن بپاسخ سرای .

فردوسی .


|| معبّر. گذارنده ٔ خواب :
چو بابک سخن برگشاد از نهفت
همه خواب یکسر به ایشان بگفت
پر اندیشه شد ز آن سخن رهنمای
نهاده بدو گوش پاسخ سرای
سرانجام گفت ای سرافراز شاه
بتأویل این کرد باید نگاه
کسی را که دیدی تو زینسان بخواب ...

فردوسی .


ترجمه مقاله