ترجمه مقاله

پاسپر

لغت‌نامه دهخدا

پاسپر. [ پ ُ ] (فرانسوی ، اِ) باشبرد. جواز. گذرنامه . پَته . تذکرة. || اجازه ٔ عبور کشتی بازرگانی از آبهای ساحلی مملکتی .
ترجمه مقاله