ترجمه مقاله

پاغوش زدن

لغت‌نامه دهخدا

پاغوش زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) غوطه خوردن :
بود زودا که آئی نیک خاموش
چو مرغابی زنی در خاک پاغوش .

رودکی .


(چون شاهدی دیگر یافت نشد این صورت و معنی آن محتاج به تأیید است ). و نیز رجوع به ناغوش شود.
ترجمه مقاله