پاکیدن
لغتنامه دهخدا
پاکیدن . [ دَ ] (مص ) روفتن . ستردن :
نیست از پاکیدن کفّار تیغت را ستوه
نیست از بخشیدن اموال طبعت را ملال .
پاک کردن . (شعوری ).
نیست از پاکیدن کفّار تیغت را ستوه
نیست از بخشیدن اموال طبعت را ملال .
رشیدی سمرقندی .
پاک کردن . (شعوری ).