پاکیزه رو
لغتنامه دهخدا
پاکیزه رو. [ زَ / زِ رَ / رُو ] (نف مرکب ) نیک رفتار. درستکار :
یکی سیرت نیکمردان
اگر نیکمردی و پاکیزه رو.
پدر بارها گفته بودش به هول
که پاکیزه رو باش و پاکیزه قول .
یکی سیرت نیکمردان
شنو
اگر نیکمردی و پاکیزه رو.
سعدی .
پدر بارها گفته بودش به هول
که پاکیزه رو باش و پاکیزه قول .
سعدی .