پاک گردیدنلغتنامه دهخداپاک گردیدن . [ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) طاهر شدن . || برسیدن . بسررسیدن مدت و اَجَل : چو میروک را پاک گردد هزاربرآرد پر از گردش روزگار.عنصری .