ترجمه مقاله

پای دربند

لغت‌نامه دهخدا

پای دربند. [ دَ ب َ ] (ص مرکب ) مُقیّد. مغلول :
عالمت یوز پای دربند است
واعظت مرغ دانه در منقار
این یکی چون کند تمام سخن
وآن دگر کی کند بکام شکار.

اوحدی .


ترجمه مقاله