ترجمه مقاله

پته

لغت‌نامه دهخدا

پته . [ پ َ ت َ / ت ِ ] (اِ) جواز. گذرنامه . بلیط. گذرنامه ٔ اسب و استر و اشتر و خر و الاغ و مال التجاره و جز آن . جواز مالداران که حاکی از ادای حق راهداری است . || بندگونه ای که جاجا در جویهای نشیب دار بندند که هم آب نگاه دارد و هم جوی شسته نشود.
- پته اش روی آب افتادن ؛ راز و سرّ او فاش شدن .
- پته بستن ؛ بستن بند در جای جای جویهای نشیب دار.
ترجمه مقاله