پتکداری
لغتنامه دهخدا
پتکداری . [ پ ُ ] (حامص مرکب ) آهنگری :
بدو گفت طوس ای یل شوربخت
چگوئی سخنهای بی مغز و سخت
نه خسرونژادی نه والاسری
پدرت ازسپاهان بد آهنگری
چو بر ما کمربست سالار گشت
پس از پتکداری سپهدار گشت .
بدو گفت طوس ای یل شوربخت
چگوئی سخنهای بی مغز و سخت
نه خسرونژادی نه والاسری
پدرت ازسپاهان بد آهنگری
چو بر ما کمربست سالار گشت
پس از پتکداری سپهدار گشت .
فردوسی .