ترجمه مقاله

پخن

لغت‌نامه دهخدا

پخن . [ پ َ خ َ ] (اِ) بانگ . (فرهنگ اسدی ). آواز. || بانگ یخ بود [ کذا ] . عسجدی گوید (کذا) :
من زارتر گریم همانا که او
خاموش گرید زار و من با پخن (کذا).
(فرهنگ اسدی نسخه ٔ نخجوانی ).
ترجمه مقاله